چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

شادمهر یا شادمان...

رد مسافری در آسمان
ابرهای خط خورده
کلاغان شادمان

ریحان.

مرگی که بدست خودم هست

دلم مرگم رو می خواد.
چی مشد مرگ من مث مرگ اون آتشنشان مفید بود!?
هم اعضای بدن اش ،زندگانی امیدواران به زندگی رو تامین می کرد .
هم جان اش جان یکی رو جان تر می کرد!?
چی می شد جان یکی،جان اویی بود که میلرزد دلم به هوایش!?
این روزها دلم مرگم رو می خواد...
تنها ارزویی هست که خودم می تونم براورده اش کنم
اما حتی من هم با خودم مهربان نیست...

دست بر مرهمی

وقت دیدار;
دست محبت ات را برشانه ام بگذار
شاید مرهمی بر خستگی شان شود...


ریحان.

کیر زدی به حال کیری ام...

اون "شرمنده" ی آخر چت ات را بیاد داشته باش
زخم ات خیلی عمیق بود...

دوره‌گرد است دلم...

باد به پنجره می‌کوبد؟!

یا

صدای ِتیشه‌ی فرهاد است...

مجنون شوریده گشته؟!

یا

برکه هم‌آغوش ِ ماه ...


می‌پرد خوابِ شیرین از سر

می‌خزد حس لیلی درتن

خواب‌زده به قاب پنجره می‌نشینم

بوف

ناله می‌کند

بخواب ریحان!

نه مجنونی حیران توست

نه فرهادی آواره ات

بادِ مستی تنها؛ 

دوره‌گردی می کند 

بخواب ریحان...