چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

دل با غم عشق پای ناورد آخر

گفتم من همیشه تو رو توی ماشین دیدم.

هیچ تصوری ندارم که وقتی راه میری چه شکلی هسی 

اگر روزی روزگاری توی خیابون دیدمت فکر کنم نتونم بشناسمت.

دعوتم کردی به چای... نمی نمی دونسم و چای با تنها شکلات ویسکی دار ات منو نمک گیر می کنه

نمی دونسم نمکین لبخند شما منو دل گیر می کنه

آخ از دلم که گیر کرد توی اون کاناپه و منو بی دل کرد...