چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

نوشین

دیشب یکی ازدوستای "تی ای" روی چت م بود.
بهش گفتم نوشین دلم می خواد بشین باهات یه دل سیر حرف بزنم.
اما کو مجال ؟!
گفت: خوب برام بنویس و ای میل کن!
گفتم: یکی دو هفته ای هست که دیگه نوشتنم نمی آد:|
گفت: چرا؟!
گفتم: خسته شدم همه ی نوشته هام با "دلم می خواد " هست  دو سه خط که می نویسم بغض می کنم و رهاش می کنم
گفت: ریحان چه بر سر خودت آوردی ؟! پس کوش اون دخترک شیطون ات؟! اون خنده هات؟! 
اینو که گفت اشک بود که میریخت
گفتم نوشین واسه همین می خواستم با تو حرف بزنم ...