چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

چینی‌بندزن

از باغ ِ ماچین، ریحان ِ خودم می‌چینم.

ام ال

توی این محله ای که ما هستیم،

پورشه وبنز و بی ام دبلیو وفولکس واگن در صدر آمار هستن.

البته مزدا و هیوندایی و لکسوس و چندتا برند چینی هم دیده میشه...

من موندم و دلی که قدم به قدم عاشق میشه اما فارغ نع.

اونقدر موقع دیدن بنز ام ال قرمز اووووف گفتم. همسین حسودی اش شد:)

گواهی نامه

حدود شیش میلیون مهاجر در نوبت هستن تا بتونن گواهی نامه ی رانندگی از دولت چین بگیرن.

هیچ مهاجری توی یک سال اول ورود به چین نمی تونه درخواست گواهی نامه بده. بعد از اون هم آزمون باید بدن .

شیوه ی رانندگی شون خاص خودشونه.برای گردش به چپ یا راست فقط از لاین خود اش اجازه ی گردش داری ممکنه افراد منتظر در اون لاین یه صف طولانی و چراغ های متعدد رو تجربه بکنن اما هیچ کدوم از مسیر مربوطه خارج نمی شن.

به جون خدا فهمیدم

وارد مک دونالد شدیم

هپی آور اش بود.تمام میز ها پر بود.

کنار در ورودی یه پسر تپل چشم بادومی با دوستاش نشسته بودن. چشم می دوندم ببینم کجا جا خالی میشه.

دیدم داره لبخند میزنه و با زبون چینی و حالات اش بهمون گفت می تونیم جاشون بشینیم.

بعد خودشون رفتن یه طرف دیگه ی سالن و میزی که داشت خالی می شد رو گرفتن.

ما پنج نفر بودیم و میز چهار نفره بود.به امید که دونفره ی کنار خالی بشه. میز رو حفظ کردیم.سعید سفارش غذا را داد. و منتظر بود . که دیدم باز همون پسر اومد و لبخند زنان جای جدید خودشون رو بهمون پیشنهاد داد گفت ما چهار تا شما پنج تا به چینی گفت اما من فهمیدم به جون خدا فهمیدم.جاهامون رو عوض کردیم.بعد از غذا رفتم سراغش و ازش تشکر کردم و البته سبک خودم، چهار انگشت دست راست را از بالای ابرو به بیرون حرکت دادم و  به پهنای صورت خندیدم.

سعید غر غر می کرد که این کار آخر چی بود کردی؟!

گفتم حق اش بود بوس اش می کردم...خیره نیگام کرد و رفت رو سایلنت ینی کمی قهر ...

امضا

نه می توان سر به زیر راه رفت

نه می توان سر به هوا

زیادی که سرت پایین باشه حول و حوش باغچه ها میف میف (همون گوه اما به زبون رها) می بینی 

استعداد عجیبی دارن که می تونن روی دیواره ی باغچه ها بیخ شاخه های خشک شده ی شمشاد بیرینن  ... من همه اش نگران شخص فاعل هستم که موقع بلند شدن شاخه های خشک شده کون اش را خط خطی نکرده باشه.